گاهی وقتا انقدر دنیام و کوچیک میکنم
که فقط منیت واسم میمونه
که فقط منیت واسم میمونه
وقتی
گره های دخیلم را
کور
به ضریح می بستم
دنبال روزنه ای برای
زیارتی دوباره بودم
نذر کردم
باز نشود و
نشود..
جز به دست خودم
فقط
برای دوباره باریدن چشم هام
در صحن عشق بارگاهش