ته لنجی

عشق لحظه ی مماس عقل و احساس جوانه میزند

ته لنجی

عشق لحظه ی مماس عقل و احساس جوانه میزند

مشخصات بلاگ
ته لنجی

گاهی ته لنج دلت
مرواریدی است که
تا خود را جست و جو نکنی
نمی یابی اش

پیام های کوتاه
  • ۹ شهریور ۹۲ , ۰۰:۵۲
    خنجر
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۵ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «گره» ثبت شده است

این گره ها

دست نمی خواهند

یک نظر کافیست

با نگاهت

بگشای همه ی کوریشان را...

  • میم بناء
دست به دست زمانه داده ای
تا هر چه کاشتم
به سود خود برداشت کنی و
من بمانم و دست هایم
و عقده هایی
که روزگاری تو گره زده ای
  • میم بناء

وقتی

گره های دخیلم را

کور

به ضریح می بستم

دنبال روزنه ای برای

زیارتی دوباره بودم

نذر کردم

باز نشود و

نشود..

جز به دست خودم

فقط

برای دوباره باریدن چشم هام

در صحن عشق بارگاهش




  • میم بناء
انکار درد های

گره خورده ی تقدیرش

تنها راهی بود

برای فرار از

مهمانی ترحم انگیز

نگاه عام

  • میم بناء
رگهای بغضم را به خنده گره زدم

تا اگر شکستنی باشد

به شوق

استشمام بوی سیب باشد

نه لرزش اشک

  • میم بناء