و پر از بارش رحمت باشی
و خدا باشد و یک دنیا عشق
کلبه ات نورانی
شده از عطر گل یاس نبی
و تو پنهان باشی
از نفس های شرارت باری
که دمش می سازد
یآس و نابودی و نافرجامی
دل را اسیر و خسته و بیمار می کند
حال و هوای این شب مرا
زندانی در و دیوار می کند
دستم به سوی آسمان و دل شکسته ام
یاد غریبی دل زهرا می کند