ته لنجی

عشق لحظه ی مماس عقل و احساس جوانه میزند

ته لنجی

عشق لحظه ی مماس عقل و احساس جوانه میزند

مشخصات بلاگ
ته لنجی

گاهی ته لنج دلت
مرواریدی است که
تا خود را جست و جو نکنی
نمی یابی اش

پیام های کوتاه
  • ۹ شهریور ۹۲ , ۰۰:۵۲
    خنجر
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۶ مطلب با موضوع «امام رضا ع» ثبت شده است

چند قدم مانده به یار
رو به سبز قبای حضرت نور ضریح
هر چه خواستم از یادم رفت
همه حاجتم به لکنت افتاد...
خواستم تقلب کنم دعاهارا
شرم نگذاشت...
راضی ام به رضایت یا علی بن موسی الرضا
  • میم بناء

عجیب درگیر این لحظه ها شده ام
که هر گوشه اش پر از اذکار توست
این اذکار چه نزدیک به قلب من
آتش به بهشت ساخته ام میزند
  • میم بناء

وقتی

گره های دخیلم را

کور

به ضریح می بستم

دنبال روزنه ای برای

زیارتی دوباره بودم

نذر کردم

باز نشود و

نشود..

جز به دست خودم

فقط

برای دوباره باریدن چشم هام

در صحن عشق بارگاهش




  • میم بناء
ضیافت امسال من

از سه روز قبل از ضیافت تو شروع شد

مهمان خورشید بودم

سر انگشتان نیازم که بر ضریحش بوسه میزد

انگار که کنج دلم ماه ،قرص کامل میشد

خدایا این همه نیاز و دریای آرامش بی کران

تناقض بکری که ارمغان درخشش صاحب خانه بود

 

  • میم بناء
او که دل های شکسته می خرید و

به آستان ملکوتیش بند میزد

سنگینی بارگاهش

محرابم را به سجده واداشت

  • میم بناء
با کلی نیاز به حرم رسیدم
رسیدم و...
صدای زنی رو شنیدم

انقدر با سوز  دعا میکرد و قسم میداد

که دلم لرزید
حاجت خودم یادم رفت

چشمام و بستم  و واسش دعا کردم

شرمنده شدم از خواسته های خودم حرفی بزنم

سرم و پایین انداختم و خودم و رها کردم

تا جمعیت من و همونجایی ببره که ازش اومدم

  • میم بناء