ته لنجی

عشق لحظه ی مماس عقل و احساس جوانه میزند

ته لنجی

عشق لحظه ی مماس عقل و احساس جوانه میزند

مشخصات بلاگ
ته لنجی

گاهی ته لنج دلت
مرواریدی است که
تا خود را جست و جو نکنی
نمی یابی اش

پیام های کوتاه
  • ۹ شهریور ۹۲ , ۰۰:۵۲
    خنجر
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «حسرت» ثبت شده است

لرزش دستانش شبیه تردید بود

وقتی که تک بعد نگاهم بر دستانش پرسه می زد

انگار که عادتم شده بود

قضاوت های آبکی!!!

چروکیدگی دستانش و  محبت مآنوسش

تلنگر عبرتم نشد!

امروز که دستانم میلرزد

حسرت بوسه به دستان مهربانش

خوش خوراک تنهاییم شده

 

 

  • میم بناء
اگر حکمتش را درک نمیکنم

قدرت درک نعمتهایش را که دارم

پس چرا حسرت نداشته ها باشد و

یآس از دست رفته ها!!!؟

 

  • میم بناء
و چه دلتنگ نوشتم از تو !

مثل ماهی نگران از آب و

غرق در حسرت بی دریایی

این هراس و ترس از دوری تو

مثل یک پتک به قلبم حک شد

لرزش این ضربه مرگ قلبم را در

عمر این تنهایی جا داده

من چرا بی تابم؟

و نمی مانم آرام چو آب؟

در تلاطم هستم

که چرا این طوفان

هستی ام را برده !


  • میم بناء