ته لنجی

عشق لحظه ی مماس عقل و احساس جوانه میزند

ته لنجی

عشق لحظه ی مماس عقل و احساس جوانه میزند

مشخصات بلاگ
ته لنجی

گاهی ته لنج دلت
مرواریدی است که
تا خود را جست و جو نکنی
نمی یابی اش

پیام های کوتاه
  • ۹ شهریور ۹۲ , ۰۰:۵۲
    خنجر
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۴ مطلب در دی ۱۳۹۰ ثبت شده است

صد بار بهت گفتم

ته دنیا همینه

بازم به فکر دنیا آرایی خودت باش!

صدبار به در بسته خوردی و گفتی خدایا چرا در رو به روی من بستی

خدایا چرا من!!!؟

نگفتی خودم بستم درو به روی رحمتی که خدا عنایت کرده

نگفتی خدایا شکرت که من رو از آشوب پشت در نجات دادی

نفهمیدی دستت و گرفت تا با سر زمین نخوری!!

چون به سرعت خودت پشت پا زدی و خوردی زمین و

گفتی :

خدایا آخه چرا من!!؟

 

  • میم بناء
با کلی نیاز به حرم رسیدم
رسیدم و...
صدای زنی رو شنیدم

انقدر با سوز  دعا میکرد و قسم میداد

که دلم لرزید
حاجت خودم یادم رفت

چشمام و بستم  و واسش دعا کردم

شرمنده شدم از خواسته های خودم حرفی بزنم

سرم و پایین انداختم و خودم و رها کردم

تا جمعیت من و همونجایی ببره که ازش اومدم

  • میم بناء
باورش نداشتم

وجودش کمرنگ بود حداقل کمرنگتر از خودم میدیدمش

بد نبود ولی ...

ولی اشتباه میکردم

پررنگتر از تصورم می درخشه

خصلتهای بکرش پر از زیبایی اسلامه

شرمنده نگاهشم...

بهم درس داد

درس اخلاق

امیدوارم خدا قدم به قدم به راهش روشنی و

نفس نفس به عمرش زیبایی بده

و

دستانشو سبزتر از نگاهش کنه

  • میم بناء
این روز ها فقط خاک می خوری میدانم

نه اینکه تب ندارم نه اینکه بی تابم

نه اینکه یخ زده قلمم  نه اینکه می ترسم

فقط بهانه این بار بی وفایی من

شده حساب و کتاب و نمرات این ترمم

  • میم بناء