ته لنجی

عشق لحظه ی مماس عقل و احساس جوانه میزند

ته لنجی

عشق لحظه ی مماس عقل و احساس جوانه میزند

مشخصات بلاگ
ته لنجی

گاهی ته لنج دلت
مرواریدی است که
تا خود را جست و جو نکنی
نمی یابی اش

پیام های کوتاه
  • ۹ شهریور ۹۲ , ۰۰:۵۲
    خنجر
طبقه بندی موضوعی
آخرین مطالب
پربیننده ترین مطالب
محبوب ترین مطالب

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «دستان» ثبت شده است

این گره ها

دست نمی خواهند

یک نظر کافیست

با نگاهت

بگشای همه ی کوریشان را...

  • میم بناء
از دستان عباست هراسیدند
همین شد که فاصله انداختند بین او و دستانش
اما گلوی شش ماهه مگر ترس داشت ؟!!
شاید که
مخیله ام برای اصغرت کوچک است
که نمی فهمم شهادتش را...
  • میم بناء
لرزش دستانش شبیه تردید بود

وقتی که تک بعد نگاهم بر دستانش پرسه می زد

انگار که عادتم شده بود

قضاوت های آبکی!!!

چروکیدگی دستانش و  محبت مآنوسش

تلنگر عبرتم نشد!

امروز که دستانم میلرزد

حسرت بوسه به دستان مهربانش

خوش خوراک تنهاییم شده

 

 

  • میم بناء