حرم امن
سه شنبه, ۱۳ دی ۱۳۹۰، ۱۱:۰۲ ب.ظ
با کلی نیاز به حرم رسیدم
رسیدم و...
صدای زنی رو شنیدم
رسیدم و...
صدای زنی رو شنیدم
انقدر با سوز دعا میکرد و قسم میداد
که دلم لرزید
حاجت خودم یادم رفت
چشمام و بستم و واسش دعا کردم
شرمنده شدم از خواسته های خودم حرفی بزنم
سرم و پایین انداختم و خودم و رها کردم
تا جمعیت من و همونجایی ببره که ازش اومدم
شاید ما که شب های جمعه منتظر ظهور آقامون هستیم ، آقامون بیشتر منتظر ما باشند تا یاریشون کنیم ! و هزاران شاید مثل این ....
ای کاش ...
ای کاش می فهمیدیم که ما همان کسانی هستیم که باید زمینه ظهور آقا را فراهم کنیم .
ای کاش می فهمیدیم هیچ یک از اشک هایی که در محرم ریختیم قبول نیست اگه اماممان به خاطر ما و گناهانمان اشک بریزند.
ای کاش هر روز دقیقه ای را برای اماممان صرف می کردیم و حداقل برای اصلاح خودمون و فرجشون دعا می کردیم !
اللهم عجل لولیک الفرج